آینه ها را میشکنم تا نبینم بی تو چگونه پیر میشوم....
آینه ها را میشکنم تا نبینم بی تو چگونه پیر میشوم....

حضور بود
من از سکوت به شهود میرفتم
کسی آنطرف دیوار نمی دانمم، مستور بود
صفحه ای سپیدی درون کتاب زندگیم رقم می خورد

درون خلوت من بارانی بود
پاییز تمام سرزمین احساس غصه ام را پوشانده بود
درخت محنت بلند بودند
و پاییز به قلب برگهایش نفوذ کرده بود
به قلب ریشه اش

زمین می چرخید ، آسمان یادم نیست
نسیم پرده ی ذهن مرا به اینطرف به آنطرف می برد
گاهی «گذشته» بودم ، گاهی «فردا»
«حال» مستی بود و از نمی دانمی سرشار

دیوار ِ روبرو شیشه شد،شکست
آنطرف دیوار نمی دانم ، کسی انگار صدایم می زد
شاید شهود،شاید نبود هر چه که بود
ناگهان انبار واژگان انفجار یافت
کاغذ سپید دفتر زندگیم تیره شد
من دانستم ، هر آنچه مستور را
انعکاس من درون آب،روان شد
رودها سر رسیدند
و انعکاس مرا تا به دریا شدن ، بردند
انعکاسم رفت
سایه ای نبود ، نورها رها بودند درون تاریک
چشم ِ من تار می شد
و تمام جلوه ی روبرویم چون تار مویی باریک

کسی سر رسید چون رودخانه ای پر عمق
گیسوانش تا ابدیت کشیده بود
و چشمهایش تا به سیاهی های مغرب
ستاره ای درون چشمش سوسو می زد
و بغضی درون حجره اش مدفون
شاید چاهها فقط صدایش را دیده بودند

ذان بود
من فقط صدای خودم را می شنیدم
وقتها ،تمام شده بودند
وقتی بیخودی «وقتی» برای نماز نیست
من باخود بودم ولی « بیخود»
چشمانی را می دیدم که درون غبار ادراکم حل می شد
چه چیز در من حلول می کرد؟

لباس احرام پوشیده بودم گویی
تمام من سپید بود
راه را ماه پوشاند
باران تمام راه را شسته بود
ماه هبوط می کرد،تکثیر میشد
نیایش من زمزمه ی تنهایی هایم شده بود
گاهی بدرونم میلغزیدم

چشم نزدیک تر میشد
و صورتی درون غبار واضح تر
موهایش تکان می خورد
سیاه پوشیده بود
من بدورش مدار شده بودم ، می چرخیدم
بی اختیار آوای «لبیک» از حنجره ام بیرون می جهید
زمین می چرخید ، آسمان را نمی دانم
بوی شهود درون خلسه ام پیچیده بود
یکی مرا صدا می زد
گیسوانش تا ابدیت گسترده بود
دستانم را گرفت
گویی صورت خودم درون آینه های کدر بود
صورتش چون موجی به روی هم می لغزید
مرا صدا می زد:
«دیگر بس است ، باید بیایی »
منظور از « آمدنش » گنگ می شد
من باید کجا می آمدم ، یا به کجا می رفتم ؟
دستانم را باید چگونه ببخشم ؟ به چه کس ؟
مرا صدا می زد
باید بروم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, توسط SANSIZ |
.: Weblog Themes By LoxBlog :.